گروهک تروریستی منافقین را بهتر بشناسیم
منبع:
هابیلیان
«شما نمیتوانید؛ خود را به باد ندهید!» امام خمینی این جمله را در پاسخ به نمایندهی مجاهدین خلق در نجف میگویند. نمایندهای که آمده بود تا با شرح برنامههای سازمان در زمینهی مبارزهی مسلحانه علیه رِژیم شاه، تأییدیهای از امام بگیرد.
گذشت زمان مشخص کرد که سازمان مجاهدین بیش از موفقیت در مبارزهی مسلحانه با پهلوی، در انجام عملیات ترور و آشوب علیه نظام سیاسی برآمده از خواست مردم ایران، اشتها داشت؛ علیه جمهوری اسلامی ایران. اما چگونه گروهی با آن انگیزهی بالا و شور مذهبی اولیه به مرور زمان آن تحقق اهداف خود را در جنایت و خیانت علیه مردم دید؟
سازمان منافقین که در سالهای دهه چهل و پنجاه شمسی در مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت، به دلیل دوری از اندیشههای اسلامی و جدا کردن راه خود را مسیر انقلابیون مذهبی و روحانیت، بلافاصله به دام گرایشات مارکسیستی و اندیشه مبارزه مسلحانه افتاد. همین ایدئولوژی التقاطی آنان را بلافاصله به انجام اقدامات بدون برنامهریزی و هیجانزده کشاند که حاصلی جز دستگیریهای گسترده توسط ساواک برای آنها در بر نداشت. در سالهای پیش از انقلاب، سازمان به صورت رسمی گرایش خود به مارکسیست را اعلام نمود و اسلام را مکتب مبارزه ندانست. منافقین زمانی که با واکنش شدید مبارزین مذهبی و دیگر اقشار مردم قرار گرفتند، با یک عقبنشینی تاکتیکی و در پیش گرفتن چهره منافقانه، خود را همراه مردم و مبارز مسلمان معرفی کردند؛ حال این که در پنهان، همچنان بر مواضع التقاطی خود پای میفشردند.
پیروزی انقلاب اسلامی و اقبال گسترده مردم به آن نیز نتوانست این منافقان کوردل را از خواب غفلت که اکنون طمع قدرت نیز بدان اضافه شده بود، بیدار نمایید. بنابراین پس از مدتی عناد با نظام اسلامی در مخالفت با قانون اساسی و بعضی احکام اسلامی، با بنیصدر همراه شده و به منظور ساقط کردن نظام به سمت اقدامات مسلحانه گام برداشتند.
عزل بنیصدر از ریاست جمهوری و ممنوعیت فعالیت منافقین در داخل کشور، آنان را به مقابله مسلحانه با نظام اسلامی کشاند و پس از ناکامی در تظاهرات مسلحانه سی خرداد، اقدام به ترور مسئولین کردند تا به خیال خود راس نظام را هدف قرار دهند. حوادث تروریستی ۶ تیر در ترور نافرجام مقام معظم رهبری، حادثه ۷ تیر و شهادت آیت ا... بهشتی و ۷۲ تن از مسئولین کشور، ترور شهید رجایی و باهنر، ترور شهید هاشمینژاد، قدوسی، شهدای محراب و ... همگی حکایت از افکار و اعمال پلید و ننگین منافقین در عناد با نظام اسلامی ایران دارد. این ترورها البته برای منافقین حاصلی دربر نداشت و بر عکس نتیجهای که به دنبال آن بودند، باعث حضور مستحکمتر و بیشتر مردم در صحنه شد. بنابراین در مرحله بعد این ترورها سمت مردم را نشانه رفت و افراد بیگناه بسیاری تنها به دلیل داشتن ظاهری اسلامی و انقلابی توسط این گروهک به شهادت رسیدند.
البته پاسخ نیروهای امنیتی نظام اسلامی به این جنایت منافقین، بسیار کوبنده بود؛ به طوری که در چند مقطع از جمله ۵ مهر سال ۶۰ و ۱۹ بهمن همان سال بسیاری از اعضا و کادرهای بالای سازمان منافقین از جمله شخص دوم آن، موسی خیابانی دردرگیری کشته شدند.
در سال بعد نیز این ضربات همچنان ادامه داشت، به گونهای که سازمان پس از تلفاتی که در اردیبهشت و مرداد سال ۶۱ متحمل شد، لانههای تیمی ترور خود را از داخل کشور برچید. تیمها ترور منافقین پس از ضرباتی سختی که در سالهای ۶۰ و ۶۱ از دستگاههای امنیتی نظام خوردند، با محدود کردن عملیات تروریستی در داخل کشور، به دلیل هزینههای زیادی که برای آنان داشت، خط خروج از کشور و مزدوری برای رژیم بعث عراق را انتخاب کردند. به تدریج منافقین پس از چند سالی که با حزب منحله دموکرات در کردستان همپیمان شده بودند، وارد کشور عراق شده و تقریباً از سال ۱۳۶۴ و پس از ورود مسعود رجوی سرکرده منافقین به عراق، با حمایت مستقیم آن کشور رو در روی نیروهای رزمنده ایران در جبههها ایستادند. البته منافقین در همان سالهای دفاع مقدس نیز با اعزام تیمهای ترور به داخل ایران، اقدام به عملیات ترویستی و به شهادت رساندن مردم بیگناه در شهرها میکردند.
پایان جنگ برای مزدورانی چون منافقین چیزی جز نکبت و بیچارگی در برنداشت، بنابراین آنها کوشیدند که با جمعآوری حداکثر توان خود در راستای خوشرقصی برای صدامیان و حامیان غربی آنها، تدارک یک حمله به ایران را ببینند. این حمله با شکست و تلفات سنگینی که برای منافقین به دنبال داشت، به درستی مرصاد خوانده شد. و منافقین در آتش خشم و قهر الهی و مردم قهرمان ایران سوختند.
این شکست و مشخص شدن ناتوانی منافقین در یک جبهه رویارو با ایران، به تدریج منافقین را به سوی اقدامات دیگری از قبیل جاسوسی و پیگیری خط ناامنی داخلی و ایجاد اغتشاش در داخل کشور سوق داد. هر چند اقدامات تروریستی به عنوان مشخصهای جدانشدنی از منافقین نیز همیشه همراه آنان بود و هر از گاهی جنایتی را بدین طریق رقم میزدند. خمپارهاندازیهای بیهدف در تهران در دهه هفتاد، اقدام به ترور شهید لاجوردی و شهید صیاد شیرازی، جاسوسی به نفع بیگانگان به ویژه امریکا در شانتاژ و ارائه اطلاعات غلط به آنان در مورد مسئله انرژی هستهای و تسلیحات نظامی کشور، ایجاد فضای شایعه و و دامن زدن به نارضایتیها و اغتشاشاتی که به ویژه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ در کشور پدید آمد. اقدامات ایذایی علیه مسئولین کشورمان در سفرهای خارجی و .... گوشهای از اقدامات منافقین علیه ملت و مملکت ایران میباشد.
منافقین پس از سرنگونی حامی خود یعنی صدام و رژیم بعث عراق، سالهای آوارگی و بیچارگی را تجربه کرده و هماکنون نیز تحت نظارت نیروهای امریکایی در یک کمپ نگهداری میشوند. هر چند تعدادی از این افراد زبون در محافل اروپایی و امریکایی درصدد اثبات نوکری و مزدوری خود به اربابان امریکایی در مواجه با مردم ایران میباشند. بنابراین همیشه باید مراقب بود، زیرا استکبار جهانی از این موجودات حقیر(منافقین) در راستای منافع خود بهره میبرد و آنچه که در این بین مهم است جلوگیری از رسوخ اندیشههای نفاق است که در ظاهر بسیاری از جریانها و گرایشهای به ظاهر بدون اشکال پیش میآید اما دارای رگههایی از نفاق میباشد.